زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه

آل ترکه

آل تُرْکه، از خانواده‎های نامی دین و دانش در ایران که بیش از 2 قرن در اصفهان معروفیت عام داشته‎اند. اصل این خانواده از خجند ترکستان بود و نسبت ترکه از این‎رو با نام افراد آن همراه گشت. جد آنان در عصر خوارزمشاهیان (یا سلاجقه) به اصفهان هجرت کرد. فرزندان وی درآنجا ماندگار شدند و جمعی از ایشان در دانش به مقامات عالی رسیدند. از این خانواده تنی چند در تاریخ شهرت یافتند که در زیر از آنان یاد می‎شود:
1. صدرالدین ابوحامد محمد،   از حکما و متکلمین نامی نیمۀ اول سدۀ 8 ق / 14م. وی با رشیدالدین فضل‎الله دوستی و مکاتبه داشت و تصدی امور شرعی پیروان مذهب حنفی در اصفهان به او و برخی خویشاوندانش محول بود. کتاب قواعدالتوحید از او باقی‎ مانده است (سنگی، تهران 1315ق؛ خطی، تهران، کتابخانۀ مرکزی). نوادۀ مشهور وی، صاین‎الدّین، در مقدمۀ شرحی که بر این کتاب نوشته، آثار زیر را نیز به صدرالدین نسبت داده است: رساله در وجود مطلق؛ الاعتمادالکبیر؛ الحکمة الرشیدیة. اثر اخیر به نام رشیدالدین فضل‎الله نوشته شده است.
2. صاین‎الدین علی بن محمد نوادۀ صدرالدین مذکور در فوق (د ذیحجه 836 ق /  ژوئیۀ 1433م) فقیه و عارف. در سالهای 50 سدۀ 8 ق / 14م در اصفهان زاده شد. سالیان دراز نزد برادرش که از فقیهان و متصوفان مترشح بود، درس خواند و در فقه، علوم غریبه، حروف و تصوف مهارت یافت. پس از فتح اصفهان توسط سپاهیان تیمور، وی و برادرانش به سمرقند کوچانیده شدند و در آنجا به مناصب قضا و جز آن اشتغال یافتند. صاین‎الدین همچنان در نزد برادر درس می‎خواند. گویند که وی مجموعاً مدت 25 سال از محضر برادر استفاده کرد. سپس به عزم حج روانۀ مکه شد و مدت 15 سال در حجاز، مصر، شام و عراق به سر برد و در مجالس درس علمای این بلاد حضور یافت.
از جمله در مصر نزد شیخ سراج‎الدین بلقینی تلمذ کرد. پس از آن به اصفهان بازگشت. در 809 ق / 1406م پیرمحمد گورکانی، نوادۀ تیمور و فرمانروای فارس و عراق عجم، او را به شیراز که مقر حکومت وی بود، دعوت کرد. پس ازکشته شدن پیرمحمد (812 ق / 1409م) و فرمانروایی برادرش میرزا اسکندر، صاین‎الدین به خدمت او درآمد و چون میرزا ‎اسکندر در 813 ق / 1410م اصفهان را نیز به قلمرو حکومت خویش منضم ساخت، صاین‎الدین به اصفهان بازگشت. پس از شورش اسکندر بر شاهرخ و غلبۀ شاهرخ بر وی و کشته شدن او، صاین‎الدین نخست مدتی انزوا پیشه ساخت، سپس به خراسان رفت و از عنایت شاهرخ برخوردار گردید و از جانب او به عنوان قاضی یزد برگزیده شد؛ اما برخی فقهای قشری که با او خصومت داشتند، رسایلی را که وی در سالهای جوانی در باب عرفان نوشته بود، بهانۀ تکفیر او ساختند. صاین‎الدین برای پاسخ‌گویی به اتهامات آنان به هرات فرا خوانده شد. از تفصیل گفت‌وگوی او با مخالفانش اطلاعی در دست نیست، اما خود او در کتاب مشهورش، به نام نفثةالمصدور اول، که کمی دیرتر از این تاریخ خطاب به پادشاه نوشته، اعلام می‎دارد که گرچه از گرایش سالهای جوانی خود به عرفان و تصوف دست برداشته است، اما اندیشه‎های عرفانی را نیز دور از اسلام نمی‎داند.
در 830 ق / 1427م مردی به نام «احمد لُر»، شاهرخ را در مسجد جامع هرات مجروح ساخت. شاهرخ جان به در برد، اما احمد را کشتند و جمعی از علما به‎ویژه اهل عرفان را به همدستی با وی متهم ساختند و به آزار ایشان پرداختند. از آن جمله، صاین‎الدین را نخست زندانی ساختند و سپس به همدان و کردستان و تبریز تبعید کردند. بعدها، امیر علاءالدین حاکم گیلان، او را نزد خویش خواند و صاین‎الدین مدتی در آنجا به‌سر برد. پس از آن به نطنز رفت، مدتی بعد در صاین قلعه (در نزدیکی زنجان) با شاهرخ دیدار کرد و و شاهرخ کوشید از او دلجویی کند. پس از این تاریخ نیز گویا مدتی بر مسند قضای شهر نیشابور نشست. صاین‎الدین در هرات درگذشت.
از او آثار بسیار به عربی و فارسی برجای مانده است؛ برخی از آنها را نام می‎بریم:

آثار

الف ـ آثار عربی

الرسالة الانزالیة دربارۀ نزول قرآن؛ الرسالة البائیة؛ الرسالة المحمدیة؛ شرح نظم الدر ابن‎الفارض؛ شرح فصوص الحکم؛ شرح بسمله؛ مهر نبوت؛ المناهج، در منطق؛ رسائل (برای اطلاع بیشتر دربارۀ این آثار نک‍ : شوای ملی (سابق)، فهرست خطی)؛ المفاحص، در علم حروف و اعداد (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ کتابخانۀ مرکزی، فهرست خطیالتمهید ‎فی شرح قواعد التوحید، سنگی، تهران، 1315ق.

ب ـ آثار فارسی

اسرارالصلوٰة (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ کتابخانۀ مرکزی، فهرست خطی؛ استانبول، بایزید ولی‎الدین؛ دارالکتب المصریة)؛ اعتراف، نیز زیر عنوان اعتقاد، اعتقادیه (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ دانشکدۀ ادبیات تهران، فهرست خطی؛ کتابخانه بایزید ولی‎الدین، استانبول)؛ ترجمۀ قصیدۀ نظم‎الدر ابن‌فارض (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ دارالکتب المصریة)؛ اطوار ثلاثه، در تصوف (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی، دانشکدۀ ادبیات، تهران، فهرست خطی؛ آیت‌الله مرعشی، فهرست خطی؛ کتابخانۀ امیرالمؤمنین، نجف؛ دارالکتب المصریة؛ موزۀ ملی پاکستان، فهرست خطیتحفۀ علائی (شورای ملی (سابق)، فهرست خطیتصوف و حروف (آیت‎الله مرعشی، فهرست خطی؛ موزۀ ملی پاکستان، فهرست خطیجامع اطوار علم الحروف (شورای ملی (سابق)، فهرست خطیخواص علم صرف (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی، آیت‎الله مرعشی، فهرست خطیرساله در حروف (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ دانشکدۀ ادبیات تهران، فهرست خطی؛ آیت‎الله مرعشی، فهرست خطی؛ موزۀ ملی پاکستان، فهرست خطی؛ کتابخانۀ عمومی پنجاب، لاهور؛ دارالکتب المصریة)؛ رساله در عرفان (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ آیت‎الله مرعشی، فهرست خطیره انجام (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ دانشکدۀ ادبیات تهران، فهرست خطی)؛ سلم دارالسلام، در بیان احکام و ارکان ایمان (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ آیت‎الله مرعشی، فهرست خطی؛ کتابخانه بایزید ولی‎الدین، استانبول)؛ سؤال‎الملوک یا مقبول‎الملوک (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ موزۀ ملی پاکستان، فهرست خطی)؛ شرح ابیاتی از ابن‎العربی (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ آیت‎الله مرعشی، فهرست خطیشرح حدیث عماء (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ آیت‎الله مرعشی، فهرست خطیشرح گلشن راز (کتابخانۀ مرکزی، فهرست خطی)؛ شرح دو حدیث (آیت‎الله مرعشی، فهرست خطیشرح رسالۀ تجلی (کتابخانۀ مرکزی، فهرست خطیشق‎القمر (مجلس شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ دانشکدۀ ادبیات تهران، فهرست خطی؛ کتابخانۀ مرکزی، فهرست خطی، سپهسالار (سابق)، فهرست خطی؛ آیت‎الله مرعشی، فهرست خطی؛ گنج‌بخش، فهرست خطی؛ کتابخانۀ بایزید ولی‎الدین، استانبول؛ دارالکتب المصریة)؛ ضوءاللمعات یا شرح لمعات عراقی (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ کتابخانۀ مرکزی، فهرست خطی؛ دانشکدۀ ادبیات تهران، فهرست خطی؛ دارالکتب المصریة؛ کتابخانۀ بایزید ولی‎الدین، استانبول؛ موزۀ ملی پاکستان، فهرست خطی؛ کتابخانۀ عمومی پنجاب، لاهور)؛ قابلیت (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ کتابخانۀ ملی، فهرست خطی، کتابخانۀ مرکزی، فهرست خطی؛ آیت‎الله مرعشی، فهرست خطی؛ گنج‌بخش، فهرست خطی؛ موزۀ ملی پاکستان، فهرست خطیمبدأ و معاد (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ آیت‎الله مرعشی، فهرست خطی؛ کتابخانه بایزید ولی‎الدین، استانبول)؛ مدارج افهام الافواج فی تفسیر آیة ثمانیة ازواج (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ آیت‎الله مرعشی، فهرست خطیمناظرات خمس (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ کتابخانۀ مرکزی، فهرست خطی؛ دانشکدۀ ادبیات تهران، فهرست خطی؛ کتابخانه بایزید ولی‎الدین، استانبول؛ دارالکتب المصریة؛ موزۀ ملی پاکستان؛ کتابخانۀ عمومی پنجاب، لاهور)؛ مناظرۀ بزم و رزم (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ آیت‎الله مرعشی، فهرست خطی؛ کتابخانۀ امیرالمؤمنین، نجف؛ کتابخانۀ بایزید ولی‎الدین، استانبول؛ موزۀ ملی پاکستان؛ کتابخانۀ عمومی پنجاب، لاهور)؛ مناظرۀ عقل و عشق (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ کتابخانۀ ملی، فهرست خطی؛ کتابخانۀ مرکزی، فهرست خطینفثة المصدور اول و دوم (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ کتابخانۀ مرکزی، فهرست خطی؛ آیت‎الله مرعشی، فهرست خطینامه‎های صاین‎الدین (شورای ملی (سابق)، فهرست خطینقطه، در معنی انا النقطة التی تحت‎الباء (شورای ملی (سابق)، فهرست خطی؛ کتابخانۀ مرکزی، فهرست خطی؛ ملی ملک، فهرست خطی؛ دانشکدۀ ادبیات تهران، فهرست خطی؛ آیت‎الله مرعشی، فهرست خطی؛ کتابخانۀ امیرالمؤمنین، نجف؛ دارالکتب المصریة؛ گنج‌بخش، فهرست خطی، موزۀ ملی پاکستان، فهرست خطی).
3. افضل‎الدین محمد بن صدرالدین (د 850 ق / 1446م). به احتمال قوی برادرزادۀ صاین‎الدین علی بن محمد بود و مانند بسیاری از اعضای این خاندان در کلام و ادبیات تبحر داشت. افضل‎الدین از 846 ق / 1442م در دربار میرزا ‎سلطان محمد پسر بایسنقر، که ایالت قم و ری از جانب جدش شاهرخ به او واگذار شده بود، می‎زیست و به تشویق او، کتاب‎ الملل و‎النحل شهرستانی را به فارسی برگرداند و مطالبی نیز به آن افزود و آن را تنقیح الادلة و ‎العلل فی ترجمة کتاب الملل و ‎النحل نام نهاد. وی در دیباچۀ این کتاب، آن را به شاهرخ تقدیم کرده است. در 850 ق / 1446م سلطان محمد به اندیشۀ توسعۀ منطقۀ حکمرانی خود افتاد، اصفهان را تصرف کرد و شیراز را در محاصره گرفت. شاهرخ به عزم سرکوب نواده‎اش به اصفهان و شیراز لشکر کشید، سلطان محمد به لرستان گریخت و شاهرخ بسیاری از نزدیکان دربار سلطان محمد را به جرم همکاری با وی به قتل رساند. ازجمله به فرمان وی، افضل‎الدین را در 13 رمضان 850 ق / 2 دسامبر 1446م در ساوه به دار آویختند. جنازۀ او را از ساوه به اصفهان منتقل ساختند و در محل معروف به درب آستان به خاک سپردند.
4. افضل‎الدین محمد بن حبیب‎الله (د 991ق / 1583م) از فقهای سدۀ 10ق / 16م. وی تحصیلات مقدماتی خود را در کاشان به پایان برد و سپس نزد فقهای نجف و شام و حجاز به تعلم پرداخت. سرانجام به خدمت شاه طهماسب درآمد و از جانب او به عنوان قاضی اصفهان تعیین گشت. 2 سال نیز تولیت آستان علی بن موسی‎الرضا(ع) را داشت. در دوران سلطان محمد خدابنده بار دیگر قاضی اصفهان شد. در مشهد درگذشت. از آثار او، اصول‎الفقه (کتابخانۀ مرکزی، فهرست خطی) و انموذج العلوم (آقابزرگ، الذریعه) شایان ذکر است.
از دیگر افراد این خانواده، ضیاءالدین علی، حبیب‎الله جلال‎الدین محمد و ملا مظفر را باید نام برد. آل ترکه در نزدیکی مسجد لنبان اصفهان مقبره‎ای خانوادگی داشته‎اند و تنی چند از آنان درآنجا مدفونند.

مآخذ

آقابزرگ، الذریعة 9 (2) / 404، 570-571؛ آیت‎الله مرعشی، فهرست خطی، 8 / 227-237؛ اهدایی مشکوٰة، فهرست خطی، 3 / 423-425، 465، 498-499؛ بهار، محمدتقی، سبک‌شناسی، تهران، امیرکبیر، 1349ش، 3 / 228-237؛ ترکۀ اصفهانی، افضل‎الدین، تنقیح الادلة والعلل فی ترجمة کتاب الملل والنحل، به کوشش محمدرضا جلالی نایینی، تهران، علمی، 1321ش، صص 47- 59؛ دانش‌پژوه، محمدتقی، «مجموعۀ رسایل خجندی»، فرهنگ ایران زمین، تهران، 1354ش، 14 / 307-312؛ دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعراء، به کوشش محمد رمضانی، تهران، کلاله خاور، 1338ش، ص 256؛ رازی، امین احمد، هفت اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، علمی، 1340ش، 2 / 404-405؛ شورای ملی (سابق)، فهرست خطی، 2 / 613-614، 5 / 424، 6 / 92، 98- 99، 15 / 200، 21 / 184؛ صفا، ذبیح‎الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، فردوسی، 1363ش، 4 / 71، 489-491، 497- 499؛ طرازی، نصرالله، فهرس المخطوطات الفارسیة، 1 / 91؛ کتابخانۀ مرکزی، فهرست خطی، 9 / 822، 11 /  2188، 2302، 2303، 12 / 2523؛ همان، فهرست میکروفیلمها، 1 / 133، 478، 734؛ کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد، فهرست خطی، 16 /  8، 109-110، 17 / 232؛ کتابخانۀ ملی، فهرست خطی، 4 / 439، 6 / 274-275؛ کحاله، عمررضا، معجم‎المؤلفین، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1376ق، 9 / 175؛ مدرس، محمدعلی، ریحانةالادب، تبریز، 1346ش، 2 / 165-166؛ مشار، فهرست چاپی عربی، ص 217؛ منزوی، احمد، فهرست خطی، ج 2 (1)؛ همو، فهرست مشترک، ج 2، 3؛ مهدوی، مصلح‎الدین، تذکرةالقبور، اصفهان، ثقفی، 1347ش، صص 19-22؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، فروغی، 1363ش، صص 274-275، 448، 452، 498، 499.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.